اولین شماره تابستانی داستان همشهری

شماره تیرماه داستان همشهری - که به تازگی منتشر شده - مثل همیشه نثری ساده و محتوایی عمیق دارد؛ و دوباره با تمام وجود دربارهء زندگیست. از تصویر روی جلدش تا پایان خوش و مسابقه داستان یک خطی در آخرین صفحه‌اش. نشریه‌ای که سرشار از روایت‌های داستانی و مستند و خاطره‌های خواندنیست. داستان همشهری هم راوی قصه‌های شنیدنی است و هم در عمل نگارش خلاقانه و پاکیزه را به مخاطبان خود آموزش می‌دهد. کافی است بخشی از این شماره را با هم مرور کنیم تا ببینیم یکی از نویسندگان آن چگونه می‌تواند از زبان کودکان تصویری دقیق از خواب نیمروز تابستانی بزرگترها ترسیم کند. نثر شفاف و ساده‌ای که دربارهء رخدادهای روزمره و آشنای زندگی ماست. خبر از رخداد غریب و شگفت‌آوری نمی‌دهد، اما همهء آنچه را که می‌دانیم با جزئیاتی حیرت‌انگیز دوباره برایمان بازگو می‌کند. گویی که این نویسنده نیست که داستانی تازه‌ می‌نویسد، بلکه خواننده است که داستانی قدیمی را به یاد می‌آورد؛ و می‌بیند چقدر با تجربه‌ء زیسته او همخوانی دارد. اما این بار در روایتی شنیدنی و همراه با کمی چاشنی طنز، تحلیل و تفسیر:


ادامه نوشته

خرد باشدت زین سخن رهنمون

شامگاه بیست و پنجم خرداد است و من شاهنامه می‌خوانم؛ و فردوسی حکیم دوباره از خرد می‌گوید:

خرد بهتر از هرچه ایزد بداد             ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد رهگشای          خرد دست گیرد به هر دو سرای

از او شادمانی و زویت غمیست         وزویت فزونی و زویت کمی است

از اویی به هر دو سرای ارجمند         گسسته خرد پای دارد به بند

خرد چشم جان است چون بنگری        تو بی چشم شادان جهان نسپری

همیشه خردمند و امیدوار                  نبیند جز از شادیِ روزگار


ادامه نوشته

سهم گذشته، حال و آینده در ساخت حافظه

دیروز خیلی خوش اقبال بودم که فرصت حضور در سخنرانی بسیار پربار آقای دکتر نعمت‌الله فاضلی را در پژوهشکدهء تاریخ اسلام پیدا کردم. ایشان در این سخنرانی با عنوان «تحولات حافظه تاریخی در ایران»، حافظه را از سه منظر روانشناختی، جامعه‌شناختی و پسامدرنیسم بررسی نمودند و به تشریح سه گفتمان حافظهء سنتی، مدرن و پسامدرن پرداختند. آقای دکتر فاضلی حافظه را در عرصه‌ای بسیار وسیعتر از قلمرو ذهنی و عصب شناختی - که معمولاً در این زمینه متداول است-  توصیف کردند و با مثال‌هایی عینی و آشنا نشان دادند که چگونه تاریخ، فرهنگ، سیاست و مناسبات اجتماعی حافظهء آدمی را شکل می‌دهند. فرایندی که در آن به خاطر سپردن و از یاد بردن رخدادها بیش از آنکه در اختیار فرد باشد، در چارچوب الگومند مناسبات اجتماعی رخ می‌دهد. به این ترتیب آنچه به خاطر می‌سپاریم و آنچه فراموش می‌کنیم فرایندی است که کاملاً از الگوهای فرهنگی و اجتماعی عصری که در آن زندگی می‌کنیم متاثر است. هرچند عاملیت فرد نیز در آن دخالت دارد، اما همواره تابعی از عوامل جمعی است. سپس ایشان برای تبیین ویژگی‌های سه گفتمان سنتی، مدرن و پسامدرن با اشاره به مثال‌های مختلف نشان دادند که حافظهء سنتی بیشتر ناظر به گذشته، جمع‌گرا، خانواده محور و آئین‌گراست. در حالی که حافظهء مدرن ماهیتی شهری، طبیعت‌گرا و متاثر از شهرنشینی دارد. حافظه‌ای که  معمولاً ناظر به زمان حال و فردگراست. در نهایت نیز حافظهء پسامدرن بیشتر ناظر به آینده است. خاطره های ما در این قلمرو بیش از آنکه متعلق به گذشته باشند متعلق به آینده هستند. مفهمومی که به این ترتیب حافظه‌ای که قرار است بین گذشته، حال و آینده پیوند برقرار کند در طول تاریخ سهم برابری از این سه بخش نداشته و ندارد. سهم آینده در گفتمان پسامدرن حافظه بیش از هر زمان دیگر است. آینده‌ای که جلوه‌هایی از حضور قدرتمند خود را امروز نشان می‌دهد و با گام‌هایی استوار به استقبال ما می‌آید. اگر مایلید در این زمینه بیشتر مطالعه کنید، گفتگویی با آقای دکتر فاضلی در شماره آذر ماه کتاب ماه تاریخ منتشر شده که در این نشانی دسترس‌پذیر است.

خواندنی‌های جهان کتاب

شماره جدید جهان کتاب (287 و 288) مثل همیشه شامل مطالب ارزنده و خواندنی است. احمد اخوت در مقاله‌ای با عنوان «کتاب‌های بالینی» همراه با معرفی ویژگی‌هایی این کتاب‌ها نکته‌های قابل توجهی درباره پیوند این آثار با دنیای ادبیات مطرح می‌کند. با همین نگاه ادبیانه، آقای اخوت در این مقاله برای کتاب‌ها و کتابخانه‌ها شخصیت قائل است. مثلاً به کتابخانه شخصی پدر و مادرش اشاره می‌کند و می‌نویسد: «این کتابخانه اکنون در خانه خواهرم به زندگی خویش ادامه می‌دهد و من گاهی سری به آن می‌زنم و احوالش را می‌پرسم. در مجموع زندگی بدی ندارد ... کتابخانه‌ها در غیاب صاحبانشان روزگار غریبی دارند. بسیاری‌‌شان اگر جان سالم هم به دربرند یتیم و بی‌کس‌اند. تنهای تنها. آدم‌ها می‌روند اما کتاب‌ها معمولاً می‌مانند. حیات کتاب‌ها بیشتر از عمر انسان‌هاست.»


ادامه نوشته

نکوداشت بیش از هشتاد سال خواندن و نوشتن

زمانی که «مبانی نگارش علمی» را می‌نوشتم، کتاب ارزشمند «نگارش و ویرایش» از جمله منابع بسیار سودمندی بود که در پیشینه این بحث یافته بودم و در بخش‌های مختلف کتابم به آن استناد کردم. از آن زمان نیز در همهء کلاس‌ها و کارگاه‌های نگارش و روش تحقیق به این اثر اشاره می‌کنم و اطمینان دارم سایر خوانندگان نیز از مطالعه آن بهره‌مند خواهند شد. انتشارات سمت در سال 1380 این کتاب را منتشر کرده که تا سال 1387 به چاپ نهم رسیده است. نویسندهء آن – استاد احمد سمیعی گیلانی – عضو پیوستهء شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از پیشگامان حوزهء نگارش و ویرایش در کشور است که دیروز در خانهء هنرمندان مراسمی برای بزرگداشت ایشان برگزار شد. استاد سمیعی که متولد 1299 هستند، اکنون با 93 سال سن همچنان در عرصهء زبان و ادبیات فارسی حضوری فعال دارند و در کارنامهء زرین خود فهرستی از آثار تالیف و ترجمه را به ثبت رسانده‌اند که می‌توانید جزئیات آن را در سایت فرهنگستان مشاهده کنید. ....

ادامه نوشته

بر مدار پرسش

اخیراً کتاب نه چندان مفصلی خوانده‌ام که در عین اختصار و ایجاز بسیار  پربار و آموزنده بود. سودمندی این اثر نیز بیش از آنکه در ارائه دانشی تازه نهفته باشد، ناشی از تلنگری است که بر ذهن خواننده می‌زند و او را به تفکر و تامل ترغیب می‌کند. کتابی با عنوان «پرسیدن مهمتر از پاسخ دادن است» نوشتهء دانیل کلاک و ریموند مارتین که با ترجمهء حمیده بحرینی و به همت انتشارات هرمس منتشر شده و در سال 91 به چاپ پنجم رسیده است. شیوهء بیان مباحث کتاب - که دربارهء مفاهیم بنیادین همچون زمان، مکان، واقعیت، معرفت و آگاهی است – بر اساس گفتگوی سقراطی استوار است. مترجم کتاب در همان سخن آغازین بر این نکته تاکید می‌کند و می‌نویسد: «حافظهء تاریخی بشر نام سقراط را به همراه پرسش و پرسشگری ثبت کرده است. پرسش‌های پی‌درپی سقراط تا بنیان باورهای افراد ادامه می‌یافت، آرامش خیالی دانایان را بر هم می‌زد، ذهنشان را بر می‌آشفت و آنان را به تامل وا می‌داشت. ... نویسندگان این کتاب در زمانه‌ای که بشر بسیار قدرتمندتر و ذهنش بسیار انباشته‌تر از دوران سقراط است، ما را به شیوهء سقراطی به عرصهء داشته‌ها و دانش‌هایمان می برد، تا در پایان راه، «نمی‌دانمِ» سقراط را بر زبانمان جاری سازند. نمی‌دانمی که به بیان آنان اصل حکمت است.»

سرمایه‌ای ایمن به نام امید

امید یکی از سرمایه‌های گرانقدر و مطمئن آدمی است. امید سرمایه است زیرا در درون خود توان ایجاد تحرک، تغییر، تولید، توسعه و تحول دارد. از سویی دیگر ضریب امنیت آن بسیار بالاست، زیرا امکان به سرقت رفتن امید تقریباً صفر است. زیرا کسی نمی‌تواند امید را از آدمی برباید، مگر آنکه خودش آن را واگذار کند. سختی‌ها و دشواری‌های زندگی می‌تواند سرمایه‌های طبیعی و مالی انسان را به یغما برد، اما امید آدمی فقط وقتی از دست خواهد رفت که خودش آن را رها کند. زیرا در هر شرایطی می‌توان امید داشت، حتی اگر هیچ چیز برایمان باقی نمانده باشد. در شماره اخیر مجلهء اندیشه پویا (شماره هفتم از سال دوم) آقای دکتر محمد نوید بازرگان - استاد ادبیات فارسی - یادداشت زیبایی درباره امید دارند. در بخشی از آن می‌نویسند: «چه کسی است که نداند یاس چه سهم مهلکی است، مرگ اندیش و ویرانگر است. ... امید رشته اتصال به زندگی است. ... بدین خاطر در فرهنگ کهن ایرانی، رخنهء ناامیدی در آدمی، ناخواسته تدارک میزبانی اهریمن است. ... ایرانیان شاید مثل همهء اقوام دوست‌تر دارند کتابی را که در آن امید سکاندار است بخوانند. اصولاً آن دسته از کتاب‌ها که گاهی کتاب بالینی یک ملت قرار می‌گیرند، غالباً چنین‌اند. نگاهی به دیوان خواجه شیراز صرف نظر از جنبه‌های اسطوره‌ای، ژرف و چندلایهء آن که بدان برجستگی و تمایز بخشیده، نشان می‌دهد که یکی از وجوه ماندگاری و دست به دست شدن آن در محافل انس و تفال بدان در نوروز و یلدا وامدار همین امیدبخشی و بشارت‌گویی است.»