کلاس اول دبستان را در مدرسه ملی مهران شروع کردم چه فضای آموزشی خوبی داشت عجب کتابخانه آموزشگاهی و...
کادر مدرسه مردمانی فهیم و خوب و مهربان بودند که همواره در تمامی سالهای زندگی شان برای بچه های این مرز و بوم تلاش کردند
مدیر مدرسه از سال های دور هنوز ارتباطش را با دانش آموزان از دست نداده است هر چند که جای خیلی از بزرگان در کنار این جمع ها بسیار خالیست . ( همسر گرامی شان سرکار خانم سهراب که ایشان : که روحشان همیشه شاد باشد که همواره در کنار و همراه بودند )
آقای مافی بزرگ مردی است که برای آموزش و پرورش بسیار کوشش نموده است و عهدی با بچه ها که هرساله دور هم بنشینیم و چتر مهربانی اش را هر ساله برای ما باز می کند.
بیش از سی سال از عهد این دیدار می گذرد و هنوز پا برجا است . هر سال روز اول آبان وعده ما با اوست . تمامی دانش آموزان مدرسه مهران
هر سال سرود مدرسه مهران نواخته می شود .
آقای مافی بعد از آموزش و پرورش دست از تلاش بر نداشته است و سهم بزرگی در برپا نگهداشتن شورای کتاب کودک دارد . این افراد کتابداران واقعی اند که برای ارتباط با بچه های این مرز و بوم هنوز بیشتر از آنکه سودی دریافت کنند تلاش می کنند . خوشا به حال این افراد بزرگ .
دلم می خواهد بهترین شاگرد باشم در مقابل این گونه افراد متواضع و دوست داشتنی
هنوز جمله و آرزوی موفقیت برای من را که بر روی کتابشان به من هدیه داده اند را فراموش نمی کنم و آن را در قلبم حک خواهم کرد .
هیچگاه مهربانی ایشان را که کارت دست ساز دعوت دفاع پایان نامه ام را نگه می دارد فراموش نمی کنم . خدایا کمکم کن اندکی از این مرام بزرگان بیاموزم و فرصتی بده که در دنیا برای اطرافیانم مفید باشم .
برای آقای مافی عزیز این انسان شریف و بزرگوار سلامتی شادابی و... آرزومندم .
آیا ما باز از این مدیران دلسوز مدارس داریم که کتابخانه مدرسه و آموزشگاه برای خودش یک محوطه بسیار ارزشمند بود؟؟؟؟