می شود خواهش کنیم بی خیال مجسمه شوید
کتابخانه ملی در دوره جدید مدیریت خود، اقدام ارزشمند بزرگداشت پیشکسوتان و مفاخر کتابداری و اطلاعرسانی ایران را در دستور کار خود قرار داده که برنامه ارزشمندی است و اگر لطف کنند و خسته نشوند و همین رویه را ادامه بدهند خیلی خیلی خوب است.
در کنار هر کدام از این بزرگداشتها، یک کار ارزشمند دیگر هم انجام میدهند؛ یعنی سردیس (مجسمه) هر کسی که برای او بزرگداشت گرفته میشود را هم درست میکنند و در مدخل ورودی تالارهای کتابخانه قرار میدهند. این کار هم در نفس خود خیلی عالی و ارزشمند است.
اما یک نکته مهم این وسط مغفول می ماند که کل کار را زیر سئوال می برد. اگر نگوییم تنها یادگار یا اثری که از این مراسم بزرگداشتها باقی می ماند، همین سردیسها است، دست کم می توانیم ادعا کنیم که مهمترین و ماندگارترین یادبود این عزیزان به بهانه بزرگداشت آنها، همین مجسه ها است.
اما، متاسفانه این کار ارزشمند به روشی ناشیانه و خیلی غیرحرفه ای انجام می شود. یعنی این همه فکر خوب و زحمت و مخارج، در جایی که باید حتما روی کیفیت دقت بیشتری شود به هدر می رود.
هر روز که به کتابخانه می آیم و سردیسهای خانم سلطانی، استاد انوار و آقای فانی را می بینم، اول از اینکه این بزرگان مورد توجه قرار گرفته اند خوشحال می شوم، اما وقتی مجسمه های بی شباهت به قیافه این اساتید و بی ظرافتی کار را می بینم دلم می سوزد.
از مسئولین محترم کتابخانه ملی خواهش می کنم یا این کار را نکنند یا اینکه حداکثر دقت و ظرافت و نظارت و البته خرج را برای این قسمت بکنند. چرا که سالیان سال این مجسمه ها می ماند و آن هم در جایی که خیلی از اهالی فرهنگ و دانش این مملکت و حتی خارج از کشور گذرشان به آنجا می افتد.
حالا که چنین کار ارزشمندی صورت می گیرد و ما هم به همه دست اندرکاران دست مریزاد می گوییم، چه خوب است که این قسمت ماندگار، خودش به یک اثر هنری ارزشمند و در خورد شان اساتید بدل شود.