آموزش آهسته و آگاهی انتقادی
مکدونالد نام رستورانی زنجیرهای است که فعالیتش را با عرضهء همبرگرهای کوچک و ارزان، از سال 1940 در کالیفرنیا آغاز کرد. رستورانی که امروز به شرکتی بینالمللی تبدیل شده، در 119 کشور جهان شعبه دارد و جمعیت مشتریان آن به 68 میلیون نفر میرسد (ویکیپدیا، 2013). مکدونالد یکی از پیشتازان عرضهء «غذای آماده» یا همان «فست فود» در دنیاست؛ و شاید یکی از دلایل موفقیت تجاری آن همزمانی عرضهء غذای آماده درست در زمانی بود که زندگی مدرن و شهری فرصتی برای پختن و خوردن غذاهای سنتی برای مردم گرفتار جوامع صنعتی باقی نگذاشته بود. در چنین روزگار پرشتابی ساندویچهای کوچک و ارزان مکدونالد گزینهای مناسب برای بسیاری از مشتریان پرمشغله به شمار میرفت. کارگران و کارمندانی که گرفتارتر از آن بودند که ساعتها وقت خود را صرف آماده کردن ناهار و شام در خانه کنند؛ و ترجیح میدانند در خلال کار روزانه یا پس از آن همبرگری فوری و ارزان از مکدونالد بخرند و به سرعت بخورند تا به کارشان برسند. کاری که محل گذران زندگی آنان بود و در دنیای پر از رقابت جوامع صنعتی اندکی درنگ به قیمت عقب افتادن از کاروان پرشتابی بود که به سرعت میگذشت و منتظر هیچکس نمیماند. اما پس از مدتی که از گسترش فرهنگ غذای آماده گذشت، به تدریج اثرات جانبی و مخرب جسمی و اجتماعی این شیوهء تغذیه برای مردم این جوامع آشکار شد. چاقی مفرط، سوء هاضمه، دیابت، و فشار خون ارمغان غذاهای آماده و زندگی بیتحرک ماشینی بود. آدمهای موفق و به ظاهر مرفهای که حالا باید درآمد همهء این سالهای گرفتاری و کار مداوم را خرج درمان بیماریهای روحی و جسمی خود میکردند. نتایج بسیاری از تحقیقات نیز نشان میداد که فقدان تحرک، اضطراب ناشی از شتابزدگی زندگی و مصرف غذاهای آماده سهمی اساسی در بروز این مشکلات داشتند. البته در کنار همهء این مسائل سست شدن ارتباطات اعضاء خانوادها به دلیل فقدان فرصت کافی برای با هم بودن خود به معضلی اجتماعی تبدیل شد. ادامه مقاله را در این نشانی مطالعه فرمایید.