خاطرات یک کتابدار در داستان همشهری

شماره مرداد ماه مجلهء «داستان همشهری» منتشر شده، و در بخش «یک شغل» از روایت‌های مستند آن، سرکار خانم مریم گریوانی خاطرات خود را از دوازده سال کار در کتابخانه‌ای عمومی در بجنورد با قلمی سلیس و روان نوشته است. امیدوارم فرصت و فراغتی برای مطالعه آن داشته باشید. خوشحالم که یکی از همکاران کتابدار برای معرفی این حرفه به عموم مردم اثری ارزشمند و خواندنی پدید آورده و به نشریه ای عمومی سپرده است. در بخشی از این روایت می‌خوانیم:
«گاهی با خودم فکر می‌کنم کتابخانهء من بهترین بود، اگر کتاب‌های درخواستی طرح کتاب من با این سرعت لاک‌پشتی نمی‌آمدند و زودتر به دست درخواست‌کنندگان می رسیدند. بهترین بود اگر بجای یک کتابدار در هر شیفت، دو کتابدار بودیم تا مجبور نباشم با هزار و هفتصد عضو فعال، فاصلهء بین میز امانت، بخش اینترنت، میز نمایه نشریات و بخش مرجع و بخش کودکان را مسابقه دو بدهم، و تا ساعت را نگاه می‌کنم دو شده باشد و چایی‌ام سرد شده و ساندویچ صبحانه‌ام در کیف مانده باشد. بهترین بود اگر یک اتاق ویژهء کودکان داشتم که کتاب‌ها را دور تا دورش می‌چیدم و وسط اتاق میزی برای قصه‌گویی کودکان می‌گذاشتم و عصرهای دوشنبه و پنجشنبه برایشان جلسهء کتابخوانی با عنوان «کتاب‌خوانی کیف دارد» می‌گذاشتم. کتابخانهء من بهترین بود اگر منابع مالی کافی برای انجام کارهای خلاق و پژوهشی وجود داشت. اگرهای زیادی برای بهترین بودن دارم که طولانی است. ولی با همهء محدودیت‌ها و مشکلات عشقی عجیب بین من و کتابخانه‌ام هست که همهء این مشکلات را آسان می‌کند. آرامشی عجیب به من می‌دهد این کتابخانه و عضوهایش. کودکی که همراه مادرش توی بخش کودکان نشسته و کتاب می‌خواند، دانش‌آموزی که برای پیدا کردن معنی لغت‌های درس فارسی‌اش در بخش مرجع نشسته است، دانشجویی که پشت میز نمایه نشریات نشسته و مقاله جستجو می‌کند. شاعری که میان کتاب‌ها دنبال واژه‌هایی برای شعر جدیدش می‌گردد، همگی برایم قابل احترامند.»

عبدالهادي حايري: انسان زنده به اميد

 به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت او

زماني كه دكتر عبدالهادي حايري فهميد بيماري سرطان خونش فرصت چنداني به او نمي‏دهد تا بهره بيشتري به دانش ايراني بيافزايد، به توصيه برخي شاگردانش نوشتن زندگينامه‏اش را آغاز كرد و مانند كوپرنيك در روزهاي آخر زندگي جسماني و در بيمارستان نسخه چاپي آن را در دست گرفت. اكنون بيست سال از آن روز مي‏گذرد.

پيشتر بطور مفصل نوشته‏ام كه زندگي علمي دانشمندان مانند كوه يخي است كه آثار منتشر شده شان تنها بخش بيروني و ديدني آن است. و متاسفانه تنها از همين بخش است كه در ارزيابي كارنامه علمي دانشمندان بهره گرفته مي‏شود. بخش عمده تاريخ علم هرگز نوشته نمي‏شود. اگر دانشمند خود ننويسد، ديگران بايد با تلاش‏هايي چون مصاحبه و خاطره نويسي يا تحريك و تشويق دانشمند به خود زندگينامه نويسي، يا سرانجام مصاحبه با شاگردان و بازمانندگان و بررسي آثار و اسناد و دست نوشته اي بجاي مانده از استاد، شايد به بخشي از بخش پنهان كوه يخ دست يابند و شايد نيابند. و چه خوب كه خودشان بنويسند كه كمتر مي‏نويسند و عبدالهادي حايري از معدودترين آنها بود و آن هم با استفاده از انواع نام‏هاي مستعار و مختصر و ... .

ادامه نوشته

هنر داستان‌نویس

ناصر ایرانی در صفحهء 14 کتاب «داستان: تعاریف، ابزارها و عناصر» - از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان – می‌نویسد: «آدم‌های واقعی و محیط زیست واقعی موضوع تاریخ، سفرنامه، زندگی‌نامه و سایر انواع ادبی مشابه‌اند. اما داستان‌نویس آدم‌هایی عمدتاً مصنوع خلق می‌کند و محیط زیستی عمدتاً مصنوع  (توجه داشته باشید که مصنوع می‌گویم، نه مصنوعی)، ولی آدم‌ها و محیط زیستی که علی‌رغم مصنوع بودنشان ملموس و باورپذیرند. به حدی ملموس و باورپذیر که در پندار خواننده واقعیت می‌یابند و بدین ترتیب امکان پیدا می‌کنند که احساسات و عواطف او را حقیقتاً برانگیزند؛ خوشحالش کنند، غمگینش سازند، بخندانندش، بگریانندش، محبت و دلسوزی او را نسبت به خود جلب کنند؛ یا خشم و نفرتش را؛ و او را امیدوار به سرنوشت خویش سازند یا نگران آن.» با خواندن کتاب زیبای «آدم‌ها» اثر احمد غلامی - که مجموعه‌ای از حدود 60 داستان کوتاه و در عین حال بسیار عمیق است - تقریباً همهء این حس‌ها را تجربه می‌کنیم. کتاب «آدم‌ها» برای آدم‌های علاقه‌مند به داستان‌های کوتاه، اثری بسیار خواندنی و به یادماندنی است.

سرقت از کتابخانه سلطنتی: بازخوانی و واکاوی پرونده‌های لسان‌الدوله

نشستی تحت عنوان "سرقت از کتابخانه سلطنتی: بازخوانی و واکاوی پرونده‌های لسان‌الدوله" در روز سه شنبه تاریخ 18 تیرماه 1392 از ساعت 10 تا 12 در مجموعه کاخ گلستان برگزار می شود.

 در این نشست به بررسی تاریخی وضعیت کتابخانه ها و کتابداران در تاریخ ایران و به طور ویژه در عصر قاجار پرداخته خواهد شد.

 سخنران این نشست، محمدرضا بهزادی از پژوهشگران متخصص در عصر ناصری است. وی همچنین وضعیت تاریخی کتابخانه کاخ گلستان نیز مورد کنکاش قرار گرفته و در نهایت پرونده سرقت مهمی که از کتابخانه سلطنتی توسط لسان‌الدوله صورت گرفته مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 کاخ گلستان در تهران: خیابان پانزده خرداد، میدان ارگ واقع شده است.

در پناه روش و در بند آن

فروردین امسال یادداشتی با عنوان «روش‌گرايي و روش‌گريزي: ترديدي بي‌پايان در قلمرو معرفت‌شناسي» نوشتم، که در شماره اخیر مجلهء کتاب ماه کلیات منتشر شده است. زمانی که این یادداشت را مینوشتم از وجود اثری موجز ولی سودمند - که مرتبط با این بحث بود - بی‌اطلاع بودم. تا اینکه چند هفتهء پیش تصادفاً آن را در کتابفروشی نشر جامعه‌شناسان یافتم و از مطالعهء آن بسیار آموختم. کتابی با عنوان «اسارت ذهن در چارچوب روش: رویکردی انتقادی به استفاده از روش‌های تحقیق در جامعه‌شناسی»، اثر امیرحسین خان‌دیزجی که نشر جامعه‌شناسان در سال 1390 منتشر ساخته است. جالب است که در صفحهء اهدا، نویسنده کتاب را به همهء مخالفان آن تقدیم کرده است؛ و این شیوهء نامتعارف - و البته فروتنانه - در همان ابتدا بر جذابیت اثر می‌افزاید. زیرا خواننده کنجکاو است بداند درآن چه چیز نوشته شده که نویسنده ترجیح داده به مخالفانش تقدیمش کند. این کتاب موجز تلنگری بر ذهن طرفداران متعصب روش تحقیق است و آنان را به بازنگری در این طرفداری بی چون و چرا فرا می‌خواند. البته به رغم همهء نکته‌های سودمندی که در این اثر وجود دارد، به نظرم نویسنده کمی در انتقاد از روش تحقیق افراط کرده است. بویژه زمانی که روش را از بنیاد بی‌اساس می‌خواند، من هم یکی از همان مخالفانی هستم که کتاب به آنان تقدیم شده است. فقط تا آنجا با نویسنده موافقم که روش تحقیق نباید از ابزار به هدف تبدیل شود. در غیر این صورت، بدون روش نه امکان همین اطمینان نسبی به یافته‌های پژوهشها وجود خواهد داشت و نه معیاری برای داوری دربارهء آنچه منتشر می‌شود. زیرا روش تحقیق علاوه بر آنکه مسیر پژوهشگر را روشن می‌کند، زبان مشترکی است که امکان گفتگو و تعامل میان محققان را فراهم می‌سازد. فقط نباید آنقدر در کانون توجه محقق قرار گیرد که خود حجاب و مانعی برای دیدن واقعیت‌ها شود.

حكومت كارگري بر كشور پژوهشستان (1)

سالها پيش كه بر اثر انقلاب كارگري، حكومت كشور پژوهشستان بدست نيروهاي كارگري افتاد، دستور داده شد كه كارگران در همه امور كشور حاكم باشند. يكي از اين كارگران مدير يكي از واحدهاي پژوهشي شد. تصميم گرفت بر كارهاي پژوهشي پژوهشگران زيردست نظارت بيشتري داشته باشد. گمان او اين بود كه پژوهشگران نيز مانند كارگران از زير كار در ميروند، گزارش كار را بموقع نميدهند، از كار ميدزدند، در اداره كار ميكنند و نتايج آن را به همايش هاي ديگران ميدهند، حاصل پژوهش را براي ديگران سخنراني ميكنند، مقاله براي نشريات علمي ديگر مينويسند. و ... و ... و ... . تصميم گرفته شد هر هفته گزارش كار پژوهشي به همراه اصل مواد تهيه شده براي پژوهش، شامل فيشهاي پژوهشي پر شده، پرينتهاي گرفته شده، قايلهاي دانلود شده، شماره تلفن تماسهاي علمي، فايل مكالمات علمي با ديگر همكاران پژوهشگر، فاكتور خريد كاغذ A4 براي پژوهش، فيش غذاهاي خورده شده هنگام پژوهش، رسيد آژانس رساننده پژوهشگر به كتابخانه ها و مراكز پژوهشي، و بالآخره همه و همه ارائه گردد.

  

ادامه نوشته